۴۵ یک پرسش مهم و بعضاً بی‌پاسخ درگذشته و حال مطرح بوده این است که چرا بسیاری از کشورهای جهان ازجمله کشورهای اسلامی مثل ترکیه، مالزی، اندونزی، امارات، عربستان، کویت و… در دهه‌های گذشته به توسعه دست یافته‌اند، اما ما همچنان در جا می‌زنیم و گرفتار عدم توسعه‌یافتگی، تورم، گرانی، کاهش ارزش پول ملی، از […]

یک پرسش مهم و بعضاً بی‌پاسخ درگذشته و حال مطرح بوده این است که چرا بسیاری از کشورهای جهان ازجمله کشورهای اسلامی مثل ترکیه، مالزی، اندونزی، امارات، عربستان، کویت و… در دهه‌های گذشته به توسعه دست یافته‌اند، اما ما همچنان در جا می‌زنیم و گرفتار عدم توسعه‌یافتگی، تورم، گرانی، کاهش ارزش پول ملی، از دست دادن فرصت‌های بین‌المللی هستیم و مهم‌تر این که سال‌هاست مردم تورم دورقمی را تجربه می‌کنند؟ آیا مشکل در فرهنگ، رفتار مردم و … است یا مشکل را باید در سیاست‌گذاری‌های غلط و نسنجیده دید که بیشتراین سیاست‌ها توسط قوای مقننه و مجریه اتخاذ می‌شود؟

به‌هرحال هرکدام از این دو نقش بیشتری داشته باشد نتیجه‌اش مشاهده میلیون‌ها فقیر و نیازمند در جامعه است. بدتر اینکه فقر و نداری بر روی فرهنگ، اخلاق، باورهای دینی و … اثر منفی می‌گذارد. ‌روز گذشته احمد علم‌الهدی، امام‌جمعه مشهد گفت: هدف انقلاب نان، آب و اقتصاد نبوده است! او اگر در دهه ۴۰ و ۵۰ در زندان کنار مبارزان راه آزادی و عدالت بود، به نیکی درمی‌یافت که اتفاقاً هدف انقلاب و انقلابیون به نان و نوا رساندن فرودستان، آزادی و اخلاق بود. آیا این امام جمعه می‌داند که بر اساس گزارش مرکز آمار ایران شاخص فلاکت در کشور حدود ۵۰ درصد است؟! در این ‌ارتباط به سه نظریه اشاره می‌شود:

آرمان‌گرایی

پس از جنگ‌های اول و دوم جهانی معلوم شد که نظریه آرمان‌گرایی که هیتلر، موسولینی، امپراتوری عثمانی، لنین، استالین، مائو و… از آن پیروی می‌کردند، حاصلش کشته شدن میلیون‌ها انسان در جنگ‌های اول، دوم، تصفیه دهشتناک توسط استالین، دستور قتل زمین‌داران توسط مائو و… نمونه آرمان‌گرایی، ایده‌آلیستی، توهم و رویا بوده است. هیتلر می‌پنداشت که قوم «ژرمن» نژاد برتر است و باید بر دنیا مسلط شود. استالین و مائو که هم‌پیاله بودند نیز می‌پنداشتند باید سرمایه‌دار، سرمایه‌داری و نظام‌هایی را که اقتصاد آزاد دارند، نابود کرد. غافل از اینکه خود آن‌ها از بین رفتند، سرمایه‌دار و نظام سرمایه‌داری ماند و چین و روسیه دست دوستی به‌سوی غرب دراز کرده و می‌کنند و به اقتصاد آزاد تن دادند. تجربیات تاریخی نشان می دهد که آرمان‌گرایی در سیاست سراسر ضرر و خسارت است.

واقع‌گرایی

نظریه واقع‌گرایی توجهش به سرشت، ذات و فطرت بشر است که در همه زمینه‌ها به دنبال کسب سود و عدم پایبندی به اخلاق، انصاف و عدالت است. کارکرد این نظریه بر «منافع ملی» و «امنیت ملی» استوار است؛ به‌عبارت‌دیگر این نظریه به دنبال تحقق آرمان‌ها نیست، بلکه بر این باور است که اگر منافع ملی تقویت شود و مردم به نان و نوا برسند و سطح رفاه در جامعه رشد کند، آنگاه در جامعه آرمان و عدالت نیز محقق می‌شود؛ یعنی محور نظریه واقع‌گرایی تأمین منافع ملی، توجه به خواست عموم و برآوردن مطالبات آن‌ها است تا جامعه آرام بماند و دچار تنش نشود. مقوله دیگر امنیت ملی، اقتصاد، فرهنگ، انتخابات پشتوانه مردمی و ایجاد رضایت‌مندی در بین مردم است. وقتی در جامعه‌ای اقتصاد، فرهنگ، پشتوانه مردمی و انتخابات آزاد و رقابتی باشد ضریب امنیت ملی بالا می‌رود. به همین دلیل محمدجواد ظریف وقتی با غربی‌ها مذاکره می‌کرد می‌گفت من نماینده ملتی هستم که ۷۳ درصد مردم آن در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده‌اند.

نظریه نئو واقع‌گرایی

این نظریه برخلاف نظریه واقع‌گرایی که به سرشت و ذات بشر توجه می‌کند، به خرد جمعی به‌ویژه خرد نخبگان و شکل‌گیری گفتمان مشترک در بین حکمرانان و جامعه مدنی توجه دارد و تلاش می‌کند از هر اتفاق بین‌المللی به نفع خود سود ببرد و از ضرر و خسارت پرهیز کند.

به عقیده نویسنده گروه‌هایی درگذشته و حال در کشور وجود داشته‌اند که به دنبال تحقق آرمان‌ها به هر قیمتی هستند. وقتی موفق نمی‌شوند، تقصیر را به گردن این‌وآن می‌اندازند و شانه از زیر بار مسئولیت خالی می‌کنند. وقتی مسئولان با بهره‌گیری از نظریه واقع‌گرایی تصمیم درست اتخاذ می‌کنند، فریادشان بلند می‌شود و برجام را در مجلس آتش می‌زنند. بعد که دولت و مجلس همسو با خودشان می‌شود به دنبال احیای همان معاهده‌ای هستند که آرمان‌گراها مخالف آن بودند و برخی مقامات را خائن و … می‌نامیدند. نمونه بارزش ماجرای احیای برجام در این روزهاست که ایران تمایل به مذاکره و احیا دارد ولی غربی‌ها از انجام مذاکره و توافق طفره می‌روند. اگر واقع‌گرا بودیم برجام احیا می‌شد و مردم از مواهب آن بهره‌مند می‌شدند.

نمونه دیگری از آرمان‌گرایی ماجرای حجاب است که عده‌ای همچنان بر روش‌های گذشته که نتیجه عکس داده اصرار می‌کنند ولی آنچه در کوچه و بازار مشاهده می‌شود افزایش بدحجابی و بی‌حجابی است.

به نظر می‌رسد دستگاه دیپلماسی اکنون بر سر یک سه‌راهی قرارگرفته است: یکی ادامه سیاست آرمانی یا تهاجمی در روابط خارجی، دیگری بهره‌گیری از سیاست واقع‌گرایی با توجه به امکانات و ممکنات کشور است که خروجی‌اش باید نان، آب، هوا و … برای مردم باشد. گزینه سوم بهره‌گیری از سیاست نئو واقع‌گرایی که محور این نظریه بهره‌گیری از خرد جمعی است. کشور پر از افراد باتجربه، دانشمند، متخصص، تکنوکرات، مردم‌دوست و دارای راهبرد برای برون‌رفت از مشکلات دیروز، امروز و فردای کشور هستند.
ستاره صبح